𝒆𝒗𝒆𝒓𝒚𝒕𝒉𝒊𝒏𝒈

بیزگیلی بلا بازی ^-^

گریه نکن..

گریه نکن..

یادت نره کی باعث میشد شبا رو بالشتت زجه بزنی..

گریه نکن...

یادت نره کی باعث شد باز برگرده اون کارای لعنتیت...

گریه نکن...

گریه نکن

اونهمه داغون شدی...

اونهمه نابود شدی....

گریه نکن..

گریه نکن چون الان راحت میخوابه

گریه نکن...

نکن چون مهم نیس...

گریه نکن..

نکن چون الان وقت گریه نیست..

۹ موافق

ترس..

میدونین..

وقتی دو نفر خیلی خوب و یهویی اونم تو اوج ناامیدی باهم مچ میشن

همه چیز ترسناک میشه

اول خوب ب نظر میاد...

اما بعد..میفهمی همش یه نمایش بوده

هردو همزمان ترکت میکنن

شاید از پیشت برن

شاید از فضا برن

شایدم از عالمیت برن،.

و این..

این چیزیه ک منو از دوستی ها میترسونه

۱۱ نظر ۷ موافق

چصنال قسمت هزار و پونصدو بیست و دو

میدونین اوج حس پوچی کجاست ؟

اونجا ک با ذوق بری دایرکت اجازه بگیری بش زنگ بزنی

جواب نده

دو ساعت بعد استوری بذاره ک باز با اکیپتون رفته بیرون :-)!

واسش با من قهر کرد...فشارای مامانم واسه دوستیمونو قبول کردم تا بتونم ی ساعت باش حرف بزنم خالی شه

و اون اینستاشو باز کرد..بی رحمانه استوری گذاش

و بازم گفت...تو دیگ بین ما جایی نداری..

جای دردناک ماجرا اینه ک الان تو هایلایت دوستانش..همه اعضای اکیپ ک باش صمیمی نبودن هسن...ولی منی ک ی مدت بست فرندش بودم ب قول خودش همیشه باش بودم

گم شدم لا ب لای خوشگذرونیاشون..

هه هه هه

۸ نظر ۹ موافق

"-*

سیلوووم

دلم زر میخواد

پس یا زر

یا مرگ

🙂❤

۴۰ نظر ۶ موافق

نمیدونه..نمیفمه..

مامان من نمیدونه بیداری هام واسه لپ تابم نیس..

نمیفمه قرمزی چشمام واسه این نی ک سرم تو گوشیه

نمیفمه نخوابیدنم واسه ادا نی

نمیفمه رفتارای ضد و نقیضم دس خودم نی

مامانم نمیتونه بفمه ک حالم بده...و این منو از هرچیزی بیشتر آزار میده

۹ موافق

پست صب

داشم پست صبمو میخوندم

و...

ناموصا توجه نکنین بش

فک کنم زیادی خسته بودم یونو ؟

خلاصه ک...شتر دیدین ندیدین

راسییییییی

میص یو ال

لتس زر ؟

راسی به توان دووووو

دخترای خره کیوته سسکی پسکیه بیون روزتون موبارک ❤

۹ نظر ۷ موافق

اینموقه..

پرستیدنه اسمونه این موقه چیزی نیست که از دستش بدم

رنگ ابی بالای اسمون

سبز

زرد

نارنجی

ادمو روانیه خودش میکنه

خصوصا اگر ادم عاشق روانی شدن باشه =)

۷ موافق

برای اولین بار..

وقتی چشم هات پر از اشک شد و بدنت شروع ب لرزیدن کرد

همون لحظه ای که هق هق های مظلومی که در تلاش بودی خفشون کنی ب گوشم رسید

برای اولین بار آرزو کردم که کاش گوش هام هیچی رو نمی شنیدن

چشمام هیچ جا رو نمی دیدن

و روحم از زنده بودن دست برمی داشت..

 

 

پ ن : بازم گریه ؟ :{

متاسفم..ولی تنها چیزی که از اون ب یاد میارم گریه کردنشه :}

۵ موافق

رو اون نامه..

اگ بعضی وقتا دلت تنگ شد ی گوشه مث من فقط گریه کن

رو اون نامه که تشنه ی حرفته به جای نوشتن فقط گریه کن

۱۰ موافق

چشمانت..

وقتی چشمانت چشمانم را پیدا کرد

حس کردم جهان ایستاده

زمانی که چشمانت نمناک شدند

آتشی درون وجودم روشن شد

و وقتی قطره ای اشک از آن معجزه گرهای زیبایت چکید

آن آتش قلبم را سوزاند

جهان به حرکت واداشته شد

چشمانت بسته شد

و هر آنچه مرا ساخته بود...در آن چشم های بسته زندانی شد

 

 

 

پ ن : متاسفم ک باز زدم تو فاز نوشتنه عاشقانه های چصکی ¬_¬

۱۰ موافق
می دونی چیــہ ؟
گورِ بابای دنیـا و آدماش
یـادت نره، تا وقتی اسم من یـادته
توی آغوشم یه جای خالی برات هست ღ
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان