𝒆𝒗𝒆𝒓𝒚𝒕𝒉𝒊𝒏𝒈

بیزگیلی بلا بازی ^-^

چشمانت..

وقتی چشمانت چشمانم را پیدا کرد

حس کردم جهان ایستاده

زمانی که چشمانت نمناک شدند

آتشی درون وجودم روشن شد

و وقتی قطره ای اشک از آن معجزه گرهای زیبایت چکید

آن آتش قلبم را سوزاند

جهان به حرکت واداشته شد

چشمانت بسته شد

و هر آنچه مرا ساخته بود...در آن چشم های بسته زندانی شد

 

 

 

پ ن : متاسفم ک باز زدم تو فاز نوشتنه عاشقانه های چصکی ¬_¬

۱۰ موافق
می دونی چیــہ ؟
گورِ بابای دنیـا و آدماش
یـادت نره، تا وقتی اسم من یـادته
توی آغوشم یه جای خالی برات هست ღ
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان