𝒆𝒗𝒆𝒓𝒚𝒕𝒉𝒊𝒏𝒈

بیزگیلی بلا بازی ^-^

گفتم..

گفتم ز مهر ورزان رسم وفا بیاموز

گفتا ز خوب رویان اینکار کمتر آید !!!!!

۱۲ موافق

14 روز تا نوروز- روز پنجم

 

 

 

هممم

خب امسال باید خدمو بیشتر لاو بدارم

باید دیگرانم بیشتر لاو بدارم

و باید ادمایه سمی رو از زندگیم حذف کنم...

با پسرا دوست نشم دگ!

ب دخترعموم کمک کنم خوب شع..

ب هونی کمک کنم خوب شع...

درسامو بخونم درحدی ک ننه بابام راضی شن!

اممم ارتودنسیامو در بیارم :/

باید از وب دور شم

باید مثه خر رو درسم تمرکز کنم

کرونا نگیرم!

کتاب بخونم...جدیدن کتاب کم میخونم

فیلمایه درس حسابی ببینم

عاقل تر بشم! بیشتر ب جهان فک کنم

سعی کنم مردمو ب خوب بودن دعوت کنم

تا جایی ک میتونم غمشونو از بین ببرم...

کمتر وابسته شم

کمتر زودباور باشم

کمتر ببخشم

تا ال اینا ;)

البت اگ بشع انجامشون بدم! خدا میدونه میت یا ن :|!

۳۸ نظر ۲ موافق

بیانه مظلومو ب فاک رفته ی من...

دگ حتی ویو ها هم نمیزنی...

دگ ویو صفر کامنت صفر لایک صفر نشونم میدی...

چقدر غم انگیز...

آه بیان!

چگونه نابود کردی کودکانه مظلومی ک ب اینجا پناه اورده بودند

و چگونه نابود شدی توسط استفاده ی بیش از حده همان ها

بیان

بیان

بیان...

 

وای جرررر

واضح نی رد دادم ؟

بیاین قر بدیم ب مناسبته هیچی

پست موقتع :/

۶ نظر ۴ موافق

کوشی(کلیک کپشن)

 

کجایی...

حالا ک جنگی نی!

۰ نظر ۰ موافق

روحه سنگین.‌‌

وجدان وحشی

نفس های خشمگین

روحه سنگین

قلب سیاه

عواطفه فراری

عشقه فراموش شده

احساساته سمی

لبخند ها و گریه های دروغین

بغض هایی ک ازاد نشدند

اشک هایی ک در پشت پلک ها خشک شدند

مشت هایی که باز و بسته شدند

نفس هایی ک حبس شدند

بدنی ک اسیب دید

روحی ک اسیب دید

وجودی ‌ک نابود شد

میان دست های خودم!

۰ نظر ۶ موافق

یاش دوبارع وب زدع

فالو پیلیز

۶ نظر ۳ موافق

اخلاق بدم ؟

بدونه تعارف...خاسین ناشناس

۱۵ نظر ۵ موافق

حَیَوان

حَیَوان ها!

 

خب

این سری نوعه سومه حَیَوان هارو شما بگین :)

 

من...میگم کل اونایی ک اونجا نشسن و ب حرفاش گوش دادن :|

اسب و شتر و الاغ ها و بزمجه هایه عزیزم در ظاهره انسان چطورین ؟!

مردا خوب ازتون استفاده کردن ؟ راضی بودن ؟!

۹ نظر ۶ موافق

چالش 16 روز تا نوروز.شب سوم

خب صددرصد دلم برای خیلیا تنگ شده.

برای پدربزرگم، مادربزرگم، داییم و .....

خیلی وقته ندیدمشون و خب دگ هم نمیتونم ببینمشون!

واسه همین ازین سه نفر گذر کنیم چون نمیشه دلتنگیمو از بین ببرم :D

دلم واسه اون یکی مامان بزرگم تنگ شده، مامان بزرگه مهربون و خوش اخلاقم...هیچوقت با دستپختش کنار نیومدم اما حالا حتی دلم واسه اونم تنگ شده!

از فرشایه توی خونش بدجوری بدم میاد! اما قسم میخورم حاضرم برم روی همون فرشا بخوابم اگر باعث شه دوباره ببینمش..

عمو کوچیکه م....دلم واسه لفظه کلمه ی "اوجی بوجی"  تنگ شدع!

اوجی بوجی پارسال دوست امسال اشنا

اوجی بوجی درساتو خوب میخونی ؟

اوجی بوجی آلوچه بخرم برات یا بستنی ؟

جررر

دلم واسه اینکه با تکراره جملاتش میرفت رو مخم تنگ شده، حتی واسه اینکه باهام دعوا میکرد که چرا نون و پنیر نمیخوری و نون رو خالی خالی میخوری و من هرسری باید بهش توضیح میدادم از شوریه پنیر متنفرم و نمیخوام نونی ک حسابی روی شعله ترد شده رو با مزه بدش حروم کنم!

دلم واسه عمو وسطیمم تنگ شده، واسه شعری ک برام میخوند " روژیو دوسش دارم   سربه سرش میذارم"

واسه خنده هایه خوشگلشم همینطور!

عمویه بزرگم!!!!!

من...حتی نمیتونم وصف کنم چقدررررر دلتنگه بغله گرم و نرمشم، و نمیتونم توضیح بدم چقدر دلم واسه اینکه بهم بگع امسال تو سهم پانی رو خوردی یا پانی سهمتو خورده تنگ شدع، نمیتونم توی کلمات بگنجونم دلتنگیمو نسبت به غذاهایه خوشمزه ش و بیرون بردنام با دخترعموم...حتی دلم واسه اینکه میومد رو تخته منه بدبخت میخوابیدم تنگ شده!

عمه م :)

عمه ی مهربونم، واقعن عمه مو دوست دارم!

جررر خیلییی مهربونه

غذاهایه لعنتیش، اون ته دیگا...شت

خاله هام...

جرر دگ زیاد بازش نمیکنم درع طومار میشع

اما دلم واسه غذاهایه خوشمزه شون، واسه اون بستنیایی ک خودشون درست میکردن، اخلاقه خوبشون و حتی خنده ها و بحث هاشونم تنگ شده!

داییام...جررر

دلم واسه لفظ جمله " پتت کنا ایشالا" ب معنیه " ایشالا دماغت کنده بشه" از دهنه دایی کوچیکم وقتی سرما میخوردم تنگ شده

واسه دایی وسطیه مظلومم...و همینطور دایی بزرگه ی ترسناکمم تنگ شده

وایییی شتتتتتتت

بچه کوژولوعایه فامیلللللللل

عرررررررر ارساممممم پسرممممممم

ب من میگف انگل هق

بعد ب پسرداییم میگف عمو :|

خب وادافاک نامصن :/

جررر

مهرسام کوشولو

بداخلاخه اعظم!

و....

جررر

دلم حتی واسه سگایه باغمونم تنگ شده

واسه پسردایی و پسرخالم ک همیشه باشون جنگ داشیم

واسه دخترعموم....بچه ی مظلوم و ساده ی من، با تمامه وجودم دوسش درم....

واسه اون دختر داییه عنونه م هم دلم تنگ شدع جر

و همینطور دوستایه قدیمیه مدرسم :)

جررر چق طولانیههه هعلقبزعتغذبرق

واضح نیس خ وقتع رو دلم موندن این حرفا ؟ جرر

توی مجازی....

دلم واسه شرک تنگیده...شرکه عن

دلم واسه افسنجم تنگیده..افسنجه چونی

دلم واسه نگار شی و ممدش تنگ شدع

واسه بابام

و خیلیایه دگ ک خب بگذریم...^^

جررر فک کنم امروز باید ب خیلیا زنگ بزنم یا پیام بدم رفعه دلتنگی شع :)

البت خب ی سریا نیسن ک بشع رفعه دلتنگی کرد...

پس کاش این پستو ببینن و همچنین این رو ک دلتنگشونم

کاش بفهمنش

دلم براتون تنگ شده ^^

۳ نظر ۲ موافق

اولین عاشق

داشتم ب این فک میکردم ک اولین انسانی ک تویه دنیا عاشق شدع چ نوع واکنشی ممکنه از خودش نشون داده باشه ؟

حالا ک ما بعد از اینهمه اطلاعاته صحیح یا غلط درمورد عشق اینجوری گیج و سرخورده میشیم 

اون واکنشش چ بودع؟

و خب...ب نظرم چیزی شبیه ب خودکشی!

چون، اعتقاد درم قدرته عشق بیشتر از این حرفاست ک پیو پیو بنگ بنگ وای چ چشایه خوشگلی، عاشقش شدم!

پس..ازونجایی ک راهنمایی وجود نداشته...احتمالن یا ب جنون رسیدع یا خودکشی کردع

و جدا از همه اینها

ی سواله دگ پیش میاد

ک عاشقه بعدی چیکار کردع ؟!

اونم خودشو کشته ؟

اونم ب جنون رسیده ؟

افسرده شدع ؟

یا باهاش کنار اومدع ؟

اصلن کی عشقو تعریف کرده ؟

کی گفتع عشق ینی عرفان ؟

کی گفتع عشق ینی فداکاری ؟

شما هیچوقت عاشقه واقعی ب چشمتون دیدید ؟

از کج ملوم عاشقایه واقعی زنده باشن ؟!:)

و مسئله اصلی اینه ک

چی میشه اگ همه عاشقا ب جنون برسن و عشقی ک ما میگیم اصلن وجود نداشه باشه ؟ :)

درواقع...همشون ی طورایی از حالات طبیعی و قابله تحمل خارج شن!

بدجور ذهنمو درگیر کردع جرررر

 

۱۳ نظر ۲ موافق
می دونی چیــہ ؟
گورِ بابای دنیـا و آدماش
یـادت نره، تا وقتی اسم من یـادته
توی آغوشم یه جای خالی برات هست ღ
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان