Can you hear me screaming? Please don't leave me....!!
Hold on, I still want you
Come back, I still need you :)
Let me take your hand, I'll make it right :")
I swear to love you all my life...:>
Hold on, I still need you...:0
Can you hear me screaming? Please don't leave me....!!
Hold on, I still want you
Come back, I still need you :)
Let me take your hand, I'll make it right :")
I swear to love you all my life...:>
Hold on, I still need you...:0
شیپ
می وید هو ؟
بمیرم واسش جر
هرچند فک نکنم من با کسی شیپ بشم :|~
منو با آارون شیپ کنین *0*
یا با اِرِن *0*
انبلاک نکنی...
کاپلتونو
در سطحه بیانی
ارتقا میدم
=)
مجازی..
جم شدنه ی مش بچه دوره همدیگه
ب فاک دادن احساسات همدیگه
عذاب دادن همدیگه
چرت و پرت بافتن
مثلن عاشق شدن ت ده سالگی!!!!!
ریدن ب زندگیایه خدمون
میگین احساساتم و چیزایی ک میگم دروغع...
میگین سعی میکنم خدمو عجیب جلوه بدم تا ازم خوشتون بیاد
همتونو گاییدم 😂😂😂😂🖕🏻(با دیلو!)
کاری میکنین حتی ب احساساتمم شک کنم 😂😂😂
این منم
باورم کردی کردی
نکردی
شرت کم
و اینکه!!!
اگ اجازه میدم احساساتمو واسه باره چندم ب بازی بگیرین
و اگ ازتون متنفر نمیشم
نشانه ی این نی ک عاشق چش ابروتم
فق نمیخ قلبم مث ت و اطرافیانت الوده شع!!!!!
شایدم یکم ساده و ابله باشم....
ول مهم نیع
در هرصورت
همینم ک هیم
ب تغییر...نیاز ندرم!!!
باد زمستانی در میان شاخه های پیر درختان می وزید..
زمین هنوز از باران روز قبل نمناک بود
اشکی روی گونه ای سر نمیخورد
خشمی در وجودی نمی دوید
عشقی در قلبی جوانه نمیزد
هیچ چیز آنگونه که باید می بود، یا حداقل دیگران فکر میکردند باید باشد نبود..
خانواده ی خوب...زندگی خوب...جسمه سالم...کار با حقوق بالا...مردم میپرسیدند: تو که همه ی اینارو داری! دیگه مشکلت چیه ؟
اما هرگز نپرسیدند حال روحت چطور است ؟
زنگ خانه اش همیشه درحال صدا دادن بود اما هرگز کسی در خانه روحش را نزد، مهمان وجودش نشدند...
در نگاهش انسان فقط باری اضافی بود بر دوش هم نوع خود...شاید اطرافیانش اینگونه دیدگاهی به وجود اورده بودند
کسی نمیفهمید...مردی که لباس های رنگی می پوشید اما حال خوبی نداشت ؟
شاید به گونه ای تقصیر او بود!
شاید تقصیر او بود که سیاه و سفید و صورتی و قرمز برایش متفاوت نبودند
شاید تقصیر او بود که ماهی های بیرون از اب برایش زیبا تر از ماهی های درون اب بودند
تقصیر او بود ؟
اگر عاشقی ای وجود داشت...او عاشق نبودن بود..
بعد از مدت زیادی بودن
بعد از مدت ها تنفس
میخواست لحظه ای حبس کند بودن را در قفسی از نفس نکشیدن...
میخواست بودن را با نبودن اغازی دوباره بخشد
اما حتی نبودن نیز انقدر جذاب نبود که بخواهد نباشد
شبی پر از سرما..پر از سکوت
و درمیان اسمانی خالی از ستاره...اسمانی پر از ابرهای روشن
بینگ
بنگ
بینگ
بنگ
بینگ
Twinkle, twinkle, little star
How I wonder what you are
Up above the world so high
Like a diamond in the sky :)
خواندن و رقصیدن..میان انبوهی از ادم ها..نگاه های متعجب...
لحظه ای ایستاد...هیسسس!!!
به اسمان نگاه کرد
زیادی تاریک بود...
دست هایش را پشت سرش گذاشت...در میان خیابان دراز کشید
When he nothing shines upon
Then you show your little light
Twinkle, twinkle, all the night...
چشمک بزن ستاره..ستاره..چشمک بزن...چشمک بزن...
ستاره ای از پشت ابرها بیرون امد
ستاره کوچولو...چشمک بزن...برام چشمک بزن...
خندید
اسوده خندید
و برای لحظه ای کوتاه
و برای ثانیه ای ساکت
دور از هیاهو
دور از ادمها
دور از ستاره ها...
چشمانش را بست..
خوابید
فقط خوابید
در خواب روحش را به ستاره ها هدیه کرد...
شب نورانی شد
ستاره ها چشمک زنان بیرون امدند
جسمش نیز به یادگار ماند برای کسانی که شاید برای لحظه ای کوتاه دوستش داشتند...
تویینکل تویینکل لیتل استار...
هو ای واندر وات یو ار...
بی پدر و مادر
بی فرهنگ
بی همه چیز
یالغوز
عنتر
میمون کارائیبی
بولدوزر
ملوم هس چ مرگته ؟
گوزینه ی هفته س میخ ی اهنگ بزرم منه بی همه چیز د جون بکن
دارع روانیم میکنع
با این اوصاف پیش برع میرم جایی ک مسئولین بیان توش نشستنو اتیش میزنم
دوسم دریع ؟ لایک
ندریع ؟ ب دیلویه شیشه ایم
تاک تاک تاک تاک
ن فنه مهراد هیدنم
ن فنه بی تی اس
بات...استوریه عاخرش
یکوچولو.....
خنده دار..
تاسف اور..
نمیدونم
همچین چیزی بود!
عاخه...
قرار بود دهن خدش سرویس شع..
ول ب نظر میاد بیشتر مشخص شد لوگویه بتس ساخته خدشون نبودع...
پرام...
هیچ کاری ب کله بیشعوریایه فنایه هیدن ندرم...
ولی واسه هضمه اینیکی ب زمان نیاز درم...
از بعضی چیزها باید گذر کرد...
از بعضی خاطرات..
از بعضی آدمها..
از بعضی حس ها..
گاهن بعضی روابط!
وگرنه نابودی ب همراه خواهند داشت...
رها کردن را بیاموزیم
ترک کردن را
وابسته نشویم...وابستگی در این جهان چیزی جز مرگ ب همراه نخواهد داشت
بیاموزیم چگونه درست قدم برداریم
ادم های درست را انتخاب کنیم
ادم های نادرست را دور بریزیم...
بتوانیم خودمان باشیم! مهم ترین اصل برای انسان بودن..
خودمان باشیم حتی اگر راضی کننده نیستیم...
خودمان باشیم زیرا در نقطه ای از این جهان
در میان میلیارد ها انسان...
یک نفر! حداقل یک نفر!
ما را همانطوری دوست دارد که هستیم...
و آن فرد از تک تک افرادی که خودمان را برایشان تغییر می دهیم باارزش تر است
تک تک روابط، تک تک دوستی ها و دشمنی ها پایانی دارند..
برایشان بیش از حد وقت صرف نکنیم...
بیایید کمی انسانیت
کمی وجود
کمی...
داشته باشیم
....
:|
پ ن : چق بد مینویسم ادبی عهخاقبهتثبهربعذ
خاب خاب خاب
ملت ک درحالت عادیم وب من نمیان چ برسع ناشناس
ول
ببینیم چ میشع دگ *-*
منتظر ناشناساتون هسم جیگولیااااااا *0*
منم برم وبایه ملتو ناشناس بارون کنم...