کراش ؟
جرر مطمنن این پست ن تنها لایک نمیخوره بلکه دکمه ی دیس لایکی ک قالبمم نداره هم پیدا میکنین و میزنین
کراش ؟
جرر مطمنن این پست ن تنها لایک نمیخوره بلکه دکمه ی دیس لایکی ک قالبمم نداره هم پیدا میکنین و میزنین
ناموصن گوه نخور پسر :|
باز کن اون وبه تخمیتو لنتی :|
ودف بچه ها ؟
اصلن دلش خواسه کپی کنه
ب تو چههههه
اگ ب اعتبارت اسیب میزنه احیانن نشان دهنده ضعف تو نی ؟!
ببخشید بچه ها..ول اسمه وبه من نمیدونمه
اگ ببینم کسی اسم وبشو بذاره نمیدونم
ینی از من کپ زده و باعث از بین رفتنه اعتبار و معروفیته من میشه :|!
من کونش میذارم و مث گاو میزنمش
ودف ؟ مریضین ؟!
توعم باز کن اون وبه نکبتتو :|
برای لحظات اخر با چشمانی کم سو به مرد رو به رویش نگریست...
"تو بهم قول دادی تا وقتی میمیرم ببوسیم.."
اشکی از چشمان مرد پایین ریخت..با لبخندِ دردناکی لب زد
"قولمو پس میگیرم..میخوام تا لحظه ای که خدا هدیه زندگیمو ازم پس بگیره بهت نگاه کنم"
"زیر قولت نزن من روی قولام حساسم"
اشکان مرد دیگر قطره قطره بر صورتش فرو نمیریخت..بلکه مانند سیلی خروشان گونه اش را خیس میگرد..."هیششش..هیچی نگو..بزار نگات کنم خب ؟ بزار صورتتو حفظ کنم"
پسر بی توجه به خشکی لب هایش خندید و همین باعثِ پاره شدنِ انها شد..خون از میان ترک های لب هایش فرار کرد و انها را با رنگ سرخ زیبایی بخشید..غم بخشید..درد بخشید.." از این کلیشه ها خوشم نمیاد مردِ من..منو ببوس..ب جای صورتم لب هام رو حفظ کن..منو ببوس و قلبمو به اتیش بکش..مغزمو به انجماد برسون...جسممو در بر بگیر"
هقی از میان لب های مرد خارج شد..سرش را پایین برد و لب هایش ارام و با لطافت لب های خیس و بی جانِ پسر را لمس کرد..اشک هایش گونه ی پسرک را می شست و لب هایش خون روی لب هایش را پاک میکرد..اما وجودش..وجودش پسرک را اتش میزد....وجودش پسرک را در بودن غرق میکرد و سپس با مقداری نبودن نجاتش میداد..
لب هایش را روی لب های پسر رقصاند..ارام و خسته..
پسرک در زیر دست هایش..درست روی چمن های سبز و خشکِ حیاطِ پشتیِ خانه شان بی جان لب هایش را تکان داد..
نامِ عشق را بر روی لب های مرد مهر زد..و اخرین قطره ی اشکش برگی را خیس کرد..اخرین قطره ی اشکش به خاک نفوذ کرد و بی توجه به اینکه شوری خاکِ باغِ مورد علاقه اش را..خاکِ باغِ گل های همیشه زنده اش را ضعیف می کرد تا اعماق ان فرو رفت..
مرد اشک ریخت..
مرد پسرکش را در اغوش کشید..
مرد لبخند زد..
مرد نابود شد
و همه و همه..برای این بود که دیگر کسی برای اب دادن به گل های حیاطِ پشتی نبود..
ماه ها بعد گل ها خشک شدند..
علف های هرز رشد کردند..
خاک بی جان شد
و هیچکس نمیدانست که اینها همه نشات گرفته از اخرین قطره ی اشکِ پسرک بودند..
هیچکس نمیدانست..
:O
نظر ؟!
ادما همیشه منتظر نمیمونن تا دوستشون داشته باشین...
بالاخره ی روز میرن، بی خداحافظی،بی برگشت...:]
روزی ک بت گفتم تو کسی نباش ک میره...روزی ک بت گفتم این زنجیره رو قطع کن...نکردی...حالا ی نفر دگ هم داره میره :}
تقصیر تو نیس...تقصیر هیچکس نیست..
فق میخوام بگم ک..اینه تاثیری ک روی زندگیش گذاشی :}
ال شدی همونی ک تورو نابود کرد :]
و..همین
کاره درستو کردی بیبی پستونکی :]
من نمیدونم چرا انق ناامیدین..اینا همش ی مشت تظاهره فاکیه یا واقعن افکارتون اینطورن ؟!
میدونین مسئله چیه ؟ توی بی همه چیز حتی اگر قاتل هم باشی توی این دنیای اهمیت داری!
چی پیشِ خودتون فک کردین ؟!
تک تک ما ادمایِ بی لیاقتِ نفهم با هدفی ب دنیا اومدیم..
ب هیچ جام نی ک خودتون انتخاب کردین یا نه
الان توی این گوه دونی هسین و کاری هم نمیشه کرد
پس چرا فق از این لنتی استفاده نمیکنین ؟!!!!!!
تو!
دیقا تو!
میدونی با نبودت چندین تا زنجیره پاره میشد ؟!
لنتیا..
بچتون
همسرتون
نوه تون
خانواده تون
حتی ی ادم توی خیابون!
ک ممکنه تو بهش برخورد کرده باشی!
زندگی همه این فاکرا تغییر میکرد اگ ت نبودی!
حتی اینکه ال اب بخوری یا ن هم ب زندگی تک تک ادما و کائنات تاثیر میذاره!!!!!!
پس..لطف کنین کمتر گوه میل کنین
و یکم فکر کنین ب جاش!
واقعا مخاطبی ندارم..واقعا!
و ب نیمه راستیه حرف 556 مه جمله ی 999 مه صفه ی 1000 مه کتابه دوسته خواهرِ دوست پسرِ خاله ی عمه ی همسایه بغلیه ارشده مدرسه ای ک دختر داییم توش درس میخونه اگ فک میکنی باتوعم
اگر نبودین...چه اتفاقی برای اطرافیانتون میفتاد ؟
اینو برای بار هزارم دارم می پرسم...و هنوز عاجزانه منتظرِ ی جوابِ درست حسابی نشسم :]
ی خواهشی ازتون دارم...
سری بعدی ک خواستین بیانو توی اکسپلورتون سرچ بزنین
ب این فک کنین..ک بیان چ کاری براتون کرد ؟
ب این فکر کنین ک ادمای اینجا چ فایده ای براتون داشن ؟
فراموش نکنین..کسایی ک توی مجازی باهاشون رو به رو میشین..
دوستانتون نیسن...حتی ادم هم نیسن...شاید ربات...
تاحالا هیچوقت فکر کردین ب اینکه برین سمت چیزی که توی انجام دادنش افتضاحین ؟