𝒆𝒗𝒆𝒓𝒚𝒕𝒉𝒊𝒏𝒈

بیزگیلی بلا بازی ^-^

دستگاه انفجاری دی اکسید کربن..

گفتم : «من هیچ جا نمیرم»

ایوان گفت : « باید بری، نمیدونم چقدر درست تنظیم شده »

پرسیدم : « چی درست تنظیم شده باشه تا چی بشه ؟ »

«دستگاه انفجاری دی اکسید کربن» نگاهش را دزدید. بیان کلمات بعدی برایش سخت بود.

«نفسِ خودمون کَسی»

در آن لحظه دیگر همه فهمیده بودند اما بین فهمیدن و پذیرفتن تفاوتی وجود دارد. آن ایده غیرقابل قبول بود. بعد از تمام چیزهایی که تجربه کرده بودیم، هنوز مکان هایی جود داشت که ذهن هایمان از رفتن به آن سر باز می زدند.

 

 

برگرفته از مجموعه سه جلدی موج پنجم :>

ام..

نظرتون ؟

۳ موافق

چ خفن

جرررر اره هس..

ولی بیشتر ترسناکه 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
می دونی چیــہ ؟
گورِ بابای دنیـا و آدماش
یـادت نره، تا وقتی اسم من یـادته
توی آغوشم یه جای خالی برات هست ღ
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان