توصیفتون از خسته شدن...
بی حس بودن نسبت به انجام کارها و حس خستگی در اندام بدن مانند دست و گردن
سنگین شدن پلک ها و خوابآلودگی =/
خب گفتی "خستگی"
تعریف من ازش اینه
بخوام خلاصش کنم...
بیحسی
بیحسی تمام
بی حسی نسبت به اتفاقای اطراف
بی حسی نسبت به افراد
لذت نبردن از زندگی
نداشتن هدف و رویا
شایدم ارزوی مرگ داشتن
هوم شایدم
بوگو بوگو بوگو-.-
خستگی ینی خستگی
باشه ولی با هم بحرفیم باشه؟T^T
وو زیاد ک ن...شاید نبستم اصن فق خدم رفدم..
افرین زرافه._.
زرافه به نظرت متنام مشکلی داره که حتی لایکم نمیکنن؟.-.
ناح...واسه منم همینه..بیان خلوت شدع
نه ۹ تا بازدید داره
۲ تا لایک که یکیش خودمم
یعنی از ۹ نفر فقط ۱ نفر خوشش اومده؟!.-.
نمیدونم...