خب
روژی
ی دختره ساده بود ک اون اولا ک وارد بیان شد خیلی سعی میکرد حاله همه رو خوب کنع...ول ی مدت ک گذش فمید عادما خدشون میخوان بد باشن...
جررر خیلی عرعرو بود...یا عر میزد یا باید عر میزد
اعتیاد ب اهنگ داش... ب کسایی ک دوس داشت اهنگ میداد...
حرفایی ک میخواس ب بقیه بزنع رو توی اهنگایی ک براشون میفرستاد قایم میکرد و امیدوار بود اونا بفهمن..ول جررر هیشکی نمیفمید
سعی میکرد از بدی دوری کنع...عاشقه مهربونی بود
عادمه رو مخی بود..خیلی رومخ...جررر
وقتی تازه باش اشنا میشدن میگفتن ن ت خوبی و رو مخ نیسی
ول دو هفته ک میگذش ازش فرار میکردن...جررر
وقتی از کسی و وبش خوشش میومد روش نمیشد برع بش سلام کنع...می ترسید واکنشه خوبی نشون ندع...
بدش میومد ک میرف پیش ملت ول همش اف میشدن..هممم دگ چی ؟
از سنش خجالت میکشید...هرموقه سنشو ب کسی میگف دگ حرفاش مهم نبودن...نوشته هاش...وجودش! احساساتش...ی بچه ^^
جرررر سندرومه عوض کردنه قالبه بی قرار داشت
همه رو دوست داشت.. از دروغ متنفر بود ول اطرافیانش باعث شدن بهش عادت کنع...سر شد..جررر
دگ یادم نیسسسسسسسسسسسسسس
عاها
عاشق اسمای مستعار بود....
اگر از شخصیت یکی بدش میومد...ی اسم مستعار براش میزاش... و با اسمه مستعارش ی دنیای جدید میساخت..طوری ک اون فرد توش خوب بود و واقعنم این اتفاق میفتاد :)
اگ کسیو خیلی دوس داشت هم همینطور...اسمایه مستعار واسش دنیایه بزرگی داشتن..
زیادی احساساتی بود...از کوچیک ترین چیزها بزرگترین سناریو هارو میساخت...درلحظه...در ثانیه
و...بقیه وقتی درمورد احساساتش میفمیدن..بش میگفتن عجیب..
و... اینم روژینا ^^
تاجایی ک تونستم خودمو شرح دادم :)
جررر فق خدم شرکت کردم و مب ک خیلی ازش ممنونم :) 3>