𝒆𝒗𝒆𝒓𝒚𝒕𝒉𝒊𝒏𝒈

بیزگیلی بلا بازی ^-^

لای لای لاش

میگی میخوام برم

خسته شدم از بیان

خب ب درککک

خب ب درککک‌

میگی بکیرتم

میگی ب تخمتم

خب ب درکککککک

خب ب درکککککک

میگی برات مهم نیسممم

میگی فراموشم میکنی راحتتت

خب ب درککککک‌‌‌‌

خب ب درککک‌‌

میگی رومختمممم

خب ب درککککک

خب ب درککککک

میگی اشغالمم

خب ب درکککک

خب ب درکککک

جر

شطورین

۴ موافق

میدونی من یه چیزی کشف کردم 😐🕊بگم؟ 

بگ جرررر

کی این زرا رو زده؟-.-🔪

حالا مهم ن کی :|

چرا مهمه-.- نباید با ابجی من اینجوری بحرفه-.-

جرررر

کی ب اجیت احترام میزرع ک این دومیش باشع جرررر

خوشم اومد *ة*

جررر لطف دریع

اجیم باید حواسش باشه کسی اذیتش کرد به جوجوش بگه*^*

جر بل بل چشم

افلین*^* جوجو میتونه بیاد بغلت؟*^*

اوهوم

بیا بخل زرفافه ت /*^*\

میشه تو بخلت گلیه هم کنم؟/*^*\

ملومه ک میشه

بغله من همیشه واسه ت جا دارع
دگ‌نپرس

میسی*-* سارانگهه*-*

بوس

می تو

عااااا

زمان چی؟

پاندا کی؟

چیزی شده؟ :(

ن چیزه خاصی نشدع ^^

من بیشتل*-* تو بخلت خوافم بلد ککککک*-*

جرر

زرافه دلم یه بخل واقعی موخواد

جر منم جر

هووووممم خوبه خدا رو شکر

هوم D:

خوبیع ؟

داله بالون مویاد شولولولووووو*-*

چ خوب

هوووووومم

عالیم عزیز^^

خداروشکر ک خوبی :)

اوهومT^T زلافه بلام داستان نگفتی ها من خیلی وقته منتظر داستانم-.-

جر

داستانایه من غم انگیزن اذیتت میکنن

الان دلم داستان غم انگیز میخواد که یه توشولو گلیه کنم خیلی وقته گلیه نکلدم

ی دختری بود

همه رو دوست داشت
با همه مهربون بود، به همه عشق میورزید
اما خیلی احساساتی بود.
زود میشکست
زود اسیب میدید
ی روز
ت اسفند ماه
بعد از اومدن ی بیماری ترسناک
درست یک ماه بعدش
ی بعداز ظهر
نشسده بود
و با خانواده ش میگفتن و میخندیدن
خالش اومدع بود خونشون
بعد جو عوض شد
باباش رف ت اتاقش
یکم بعد گوشی مامانش زنگ خورد
جو وحشتناک تر شد
خالش زودتر از وقتی ک باید میرف رف
همه چیز عجیب شد
نمیدونس چ شدع
هنو لبخند رو لبش بود
رف ادامه فیلمشو دید
صدای گریه شنید
رف ت اتاق مامان باباش
باباش حرف نمیزد
مامانش چشاش اشکی بود
خواهرش ترسناک بود
باباش از اتاق رف بیرون
چی شده ؟
از مامانش پرسید
مامانش گف چی بگم...اشکاش از چشاش پایین ریخت
ترسید
مامان چ شده
خواهرش سرشو اورد کنار گوشش
زمزمه کرد
دایی فوت کرد :")
جر
بعد
موند نگا کرد
اون ک سالم بود حالش خوب بود
گریه کرد
گریه کرد
گریه کرد
مامان باباش نصفه شبی
زدن ب دل جاده
دوستش زنگ زد
مثل دیوونه ها گریه میکرد
خواهرش گوشیو ازش گرف
عذرخواهی کرد
قط کرد
گریه کرد
بازم کرد
گریه کرد



جرررررر ادامه شم میخ ؟

T^T با چشمانی پر اشک منتظر ادامه نشستهT^T

جررررر



خودش گوشی نداش
از گوشی خاهرش استفاده میکرد
مشقاشو اونجا میفرستاد
با دوستش اونجا حرف میزد
حالش خ بد بود
مشق مینوش
گریه میکرد
میخورد
گریه میکرد
میخوابید
و...
ی روز
داش با دوستش حرف میزد
دوستش بش گف ازش متنفره
جر
گف دلیل بدبخیشه
بلاکش کرد پاره
پس فرداش اشتی کردن
دواشون شد دوبارع
ایندفه خودش بلاکش کرد
گریه کرد
خیلی زیاد
خاهرش کمکش کرد
مامانش اینا برگشتن
گوشی مامانشو برداش
کل بچه های اکیپ بلاکش کرده بودن :")
از گروها ریموش کرده بودن
تنها شده بود :)





جر خ بدع 

اوهومT-T

ادامه میخ ؟

نه دیگه بسهT-T بخل/T-T\

جررررر

واقعی بود جر

بخل :)

ای نوT-T زرافه دلم میخواد این روزا تموم شهT-T

صیم :)

زرافه خسته شدم از بس خودمو خوب نشون دادم خیلی سخته وقتی خودت داری از ناراحتی و نگرانی میمیری نشون بدی هیچیت نیست^^

خ خ خ سختع :)

زرافه دلم میخواد یکی بگه تمام اتفاقای اطرافم همه شون خواب بوده

دلم میخواد نشگونم بگیرن

بیدار شم
برم مدرسه :)

من میخوام بیدار شم مامانیم رو بغل کنم و ببینم خوبه اون دکترا الکی گفتن مامان بزرگم خوبه اون هیچیش نیست دارن دروغ میگن مگه نه؟

اوهوم دارن دروغ میگن

دان دروغایه زشتی میگن :")

اوهوم دروغ میگن مامانی من زنده میمونه اون منو تنها نمیزاره هنوز کلی جا هست که باهم نرفتیم خودش قول داد باهم بریم

اوهوم تنهات نمیزاره :")

اوهوم خودش گفت تا وقتی بزرگ شم پیشم میمونه خودش گفت میخواد بزرگ شدن منو ببینه من هنوز بزرگ نشدم نباید بره نمیخوام خودش گفت نمیره خودش گفت مامانی من زیر حرفش نمیزنه

نمیزنه...

اوهوم نمیزنه مامانی من خوب میشه خوب خوب بعد بازم میاد بغلم میکنه بازم برای حجابم بهم گیر میده بازم میپرم تو بغلش بازم سرمو میزارم روپاش اونم بدون اینکه بگه دیگه بزرگ شدی دست میکشه رو سرم برام لالایی میخونه 

:")

میشه..
ت خواب..
میاد پیشت
همه شونو انجام میده :")

نه نمیخوام الان داره میجنگه هنوز نرفته زیر قولش نمیزنه خودش چند ساعت پیش باهام حرف زد خودش گفت خوب میشه اون نمیره نمیخوام چیزی بشنوم اون پیشم میمونه

...

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
می دونی چیــہ ؟
گورِ بابای دنیـا و آدماش
یـادت نره، تا وقتی اسم من یـادته
توی آغوشم یه جای خالی برات هست ღ
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان