چن وقت پیشا واسه یکی خیلی بد گریه کردم
خیلی بد.... چند روز حالم وحشتناک بود
حسه مزخرفی داش
خواهرم همیشه وقتی حالم بدع هس
همیشه...
کلی بغلش گریه کردم
بعد گف برو صورتتو بشور
بعد تویه اینه ب خودت نگا کن
به چشمات زل بزن
خوب ک خودتو نگا کردی یادت بیاد کی اینکارو بات کرد
کی باعث شد گریه کنی
کی باعث شد حالت بد باشه
خوب خودمو نگا کردم
بعدش تغییر خاصی ایجاد نشد
حس میکردم حرف خواهرمو نفمیدم
دوسه روزه
شبا قبل ازینکه بخوام بخوابم
تو اینه دسشویی خودمو نگا میکنم
تویه چشمام
اشکام پایین میریزن، خود ب خود
دوباره ب خاطر همون فرد
حالا میفهمم خواهرم چی میگف
اون فرد دگ برام مهم نی
اون لحظه ک تویه چشمام نگاه کردم
واقعا هرچی خاطره باش داشم
از جلوی همون چشمایه اشکی گذر کرد
همه چیش
گذر کرد و رفت ی جایی اون پشت پشتا
ی جایی ک دگ بولد شده ذهنم نی
دگ اسمش فق ی اسم ممولیه
دگ خاطراتش خاطرات ممولین
گم شده توی روزمره هام
توی درسام
توی دوستام
توی افکارم
همچنان تویه اینه رو ک نگا میکنم گریه م میگیره
ول ن واسه اون
واسه ارزشی از خودم ک پایین اوردم
واسه زمانی ک صرفش شد
احساساتی ک بهش تقدیم کردم
واسه خودم و اشتباهم ک چرا خودمو ب اون هدیه کردم
حرفایه ثنا خیلی روم تاثیر داش... حالا دگ چون من بی ارزشم ولمنکردع
حالا ولم کردع چون ارزشمو نمیدونست
چون نمیتونست وسعت وجود منو درک کنه
چون ادما هیچوقت نمیتونن اسمونو کامل ببینن :)
نمیدونم
ثنا گف ملکه م، ملکه وجود خودم
شاید من ملکه اسمونم
یا دریا
شاید کهکشان
یا شاید صحرا
اما شایدم
ملکه کائناتم :>
ثنا ازت ممنونم....
از خواهرمم همینطور...
و جوجولم....
و مستر منسون....
صددرصد هونی....
از تک تکون ممنونم....
مرسی
:>
زرافه، همستر، بیتر بری، روژی، خر سمج، نهنگه یالغوز گرجستانی، هرچیزی ک اسممو بزارین....
داره برمیگردع
دوباره همون قبلی میشم
دوباره اینجا اوریتینگ میشه
دوباره لایت لاور میشم
اطرافیان و صددرصد خودم لیاقتمون بیشتر از اینه ^^