تا دو سال پیش زندگیم برام یه زندگی عادی بود. مثل بقیه بچه ها بودم. بقیه بچه ها منظورم همکلاسیام نیست ! منظورم همون دختر یا پسرایین که توی امریکا، کره،انگلیس و ..... زندگی میکنن. من مثل اونا بودم، درواقع فکر میکردم که هستم! فکر میکردم با وجود قوانین و همه ی این چیزا که محدودم میکنن واسه انجام بیشتر کارا مثل بقیه م اما خب اینطوری نبود.
بی تی اسو میشناختم کیه ک نشناسه ولی اهمیت چندانی برام نداشتن. یه گروه مثل بقیه گروها. یه روز توی مدرسه یه بحثی پیش اومد در مورد بی تی اس و اکسو که باعث شد بیشتر در موردشون کنجکاو بشم و خب این موضوع هم که دوست صمیمیم یه آرمی بود تاثیر زیادی روم گذاشت. بار اول که عکساشونو برام فرستاد برام عجیب بود. پسر و آرایش ؟ پسر و گوشواره ؟ چرا موهاشونو رنگ کردن ؟! چقدر مسخره! اون اوائل واقعا جذبشون نشدم. حتی نرفتم معنی اهنگاشونو پیدا کنم ولی بعد از یه مدت وقتی با دوستم موزیک ویدیواشونو دیدم برام جالب شدن. وقتی معنی اهنگاشونو خوندم فهمیدم که یه آهنگ معمولی نیستن و یه داستان جذاب پشت هر کدومشون هست. جذب رقصشون شدم، حرفاشون، رفتاراشون، شعورشون! چیزی که خیلی وقت بود توی کمتر ادمی میشد دید. شدم فنشون ، خیلی زود با توجه به تمام محدودیتای که داشتم شناختمشون و دنبالشون کردم.
اون اوایل از تو اپارات و نماشا و همین بلاگا دنبال میکردم اما کم کم برنامه های اصلی مث وی لایو و ویورس رو دان کردم و رفتم تو کارش:)
یادمه اولین موزیک ویدیویی که به مامانم نشون دادم فیک لاو بود ( اونموقع هنوز از طبع هیتری والدین و کلا خانواده خبر نداشتم) واکنش بدی نشون نداد ولی زیادم خوشش نیومد که اهمیت چندانی ندادم. بابا و خواهرمم واکنش مشابه داشتن ولی خواهرم بیشتر از همه واکنش نشون داد و بهم گفت که فنشون نباشم ( پان پان اگه اینا رو میخونی بدون که میدونم فقط به فکر خودمی)
تبدیل شدم به یه فن ولی هرچقدر بیشتر شناختمشون و هر چقدر بیشتر رفتم تو کارش بیشتر ضربه خوردم: لایت استیک ، کنسرت ، آلبوم ، گوشی جدید سامسونگ ، کنسرتای آنلاین و ....... یادمه دقیقا فردای اخرین روزی که کنسرت انلاینشون رایگان بود متوجه شدم کنسرت دارن چون به یه دلایلی چن روزی نتونستم برم سراغ گوشی و اینا. دوست داشتم همه رو باهم پاره کنم مخصوصا باعث بانی این بدبختی رو :/
بعدشم واسه کنسرت بعدی از ماه قبل برنامه ریزی کردم و اینا . گفتم دیگه مگ قیمتش بیشتر از دویست تومن میشه مثلا انلاینه ها ! ولی بعد وقتی رفتم تو ویورس شاپ حقیقت یه طوری حالمو گرفت که تا چن روز خیلی ساکت شده بودم. 750 هزار تومن!
چقدر احمق بودم! وقتی کنسرتای معمولیشون بالای 300 میلیون پولشه خب انلاینشم گرونه دیگه احمق! حالم خیلی بد شد ولی گریه نکردم، با کسی دعوا نکردم، هیچ کاری نکردم! فقط و فقط به دیوار اتاقم خیره شده بودم و توی ذهنم تکرار میشد 30 دلار 30 دلار 30 دلار(قیمت بلیطش دقیق یادم نیست ولی یادمه دوتا بودن که یکیشون 28 دلار بود یکیشون 31 منم تقریبی کردمش 30 دلار) . به این فکر میکردم که برای کسی که توی امریکا زندگی میکنه 30 دلار پول چیه؟ پول خرید مواد خوراکی برای خونه ؟ برای ما چیه ؟ برای ما چیه ؟!
بعد از اون وقتی روز کنسرت وارد آرمی امینو شدم حالم بدترم شد. آرمی های اینترنشنال، آرمی های کره ای ! (ما هم آرمی اینترنشال حساب میشیم نه ؟ اصلا ما حساب میشیم ؟!) همشون تیکه هایی از کنسرتو گذاشته بودن و خودشون نمیدونستن یه نفر چطوری با دیدن اینا ناراحت میشه . دو سه روز که گذشت دیگه مسائل زندگی روزمره م اتفاق افتاده رو لابه لای بقیه مشکلای قدیمی دفن کرد و تونستم دوباره شروع کنم به دوست داشتنشون به دنبال کردنشون تا یه اتفاق قشنگ دیگه برای آرمی ها رقم خورد.بله ! سامسونگ گوشی جدیدشو که از قضا برای آرمی ها هم هست رو بیرون داد. اما این اتفاق برای منم قشنگ بود ؟ گوشیه گرونیه حقیقتا، گرون که میگم منظورم واسه ما ایرانیا نیس منظورم واسه همه ست . اما خب واسه ما قیمتش خیلی قشنگ تر از بقیه س :) این مشکلا خیلی خیلی زیادن و قراره بیشترم بشن و همه ی ما هم اینو میدونیم، ولی من امید دارم به آسمونی که پرنده ها بی توجه به نژاد ها و محل تولدشون آزادانه و باهمدیگه بال هاشون رو به پرواز باز میکنن.
به هر حال . این متنو ننوشتم که از دردا و مشکلات بگم. اینو نوشتم تا نشون بدم ما آرمیای اینجا چقدر قوییم :)
مشکلات زیادن مخصوصا توی چیزایی که به خارج از کشور مربوط میشه . به شخصه اعتقاد دارم فن بودن توی ایران یه اشتباه بزرگه چون فقط و فقط و فقط خودمون درد میکشیم اما در عین حال اعتقاد دارم که وجود بی تی اس و یا هر آیدل و سلبریتی دیگه ای داخل زندگی یکی مثل من که به یه امید برای ادامه ش نیاز داره ضروریه چون من یکی با همه ی مشکلایی که برای فنشون بودن دارم وقتایی که ران بی تی اس ،فانی مومنتا و .... هاشون رو میبینم و آی پرپل یو ها رو میشنوم هرچقدرم که فیک باشن امیدوار میشم....... امیدوار برای زنده موندن و بهترین شدن در نوع خودم!
نمیخواستم توی هفته ای که تولد کوکی داخلش رقم خورده همچین متنی بزارم که فقط یادآور مشکلامونه ولی اگر عمیق بهش نگاه کنین میبینین که این متن به اون معنا نیست و فقط میخوام بهتون یادآوری کنم که با وجود همه ی پستی و بلندی های زندگی کم نیارین و یادتون باشه که همیشه ی همیشه ی همیشه توی سخت ترین لحظاتتون ، وقتایی که بیشتر از هر وقتی حس تنهایی دارین بازم یکی برای شما هست :)
پس آرمیای درد کشیده ی قوی من ! ای کیوتی هایی زشت و ای عزیزانم بیاین تولد کوکی رو بترکونیم چون ما ! ماهایی که تا اینجا با همه ی تحریمای عمو ترامپ و .... دووم اوردیم و هنوزم آرمی ایم الحق که ضد گلوله ایم !ولی نه مثل پسرامون، ما افرادی هستیم که تیر میخوریم ولی بعدش خودمون زخمامونو میبندیم و گلوله هارو هم یادگاری نگه میداریم ! ما کسایی هستیم که تیر میخورن ولی تیر خوردنشون در روند مبارزه شون اختلالی ایجاد نمیکنه ! پس میشه بهمون گفت ضد گلوله نه ؟!
همین دیگه. ممنون که تا اینجا اومدین و وقت با ارزشتونو برای متن ساده و شاید بی ارزش من گذاشتین و برای بار هزارم :
تولد کوکی مبارکککککککک😍🎈🎊🎉💜