اوکی ادم هرموقه ناراحت تر باشه چیزایی ک مینویسه قشنگ تره 🙂
ما جاییم ک اسمون هس
ول واسه پرواز شده بالمون بسته
:]
ابجیا
برادرا
اهنگه چصناله
دیس لاو ن
دارین
فداتون میشم بگین
همین
اوکی ادم هرموقه ناراحت تر باشه چیزایی ک مینویسه قشنگ تره 🙂
ما جاییم ک اسمون هس
ول واسه پرواز شده بالمون بسته
:]
ابجیا
برادرا
اهنگه چصناله
دیس لاو ن
دارین
فداتون میشم بگین
همین
آدما میرن
خاطره ها یادآوری میشن
زخم ها باز میشن
گذشت زمان
دردشونو ازبین میبره
دوباره نفر بعدی میره
و زخم ها دوباره باز میشن
چقدر خوب میشد اگر از همون بار اول زخمی نمیشدیم
تا جایی برای خونریزی نباشه
ببخشین
عشق بورزین
ادما زودتر از چیزی ک شما فکر کنین میرن
چ زوری
چ ب خواست خودشون
فرقی نداره
درنهایت این تویی ک میمونی
و خاطراتت
بستگی ب تو داره ک میخوای اون خاطرات تلخ باشن برات یا شیرین
^^
حالم بهم میخوره
متنفرم
چندشم میشع
ازینکه مجبورم ب همه یاداوری کنم دوسم داشه باشن
از همه بخوام بغلم کنن
ب همه بگم: هی! من برات مهمم، مگ ن ؟
متنفرم ازینکه زمانی ک باید صرف زندگیم کنم
صرف دویدن دنبال ادما میکنم
متنفرم از اینکه انقدر ضعیفم
متنفرم از خودم
از اینکه نمیتونم هیچ چیزو حتی تو زندگی خودم تغییر بدم
از اینکه نمیتونم کنترل احساساتمو ب دس بگیرم
ازینکه نمیتونم جای پای قبلی خودمو روی ماسه ها پر کنم
ازینکه نمیتونم تنفس درس داشته باشم اما هنوزم میترسم از ی سوزن لنتی ک فق باید برع تو رگم
از دنیا متنفرم
خسته م
خسته م از دروغا
از خودم
از شماها
از تحمل کردن
خسته م از بخشش
خسته شدم از اشتباه
خسته شدم از فراری دادن ادما با دست خودم
خسته شدم از منفور بودن
میترسم از تنها شدن
میترسم از حال بد کسایی ک براشون مهم نیسم
میترسم از زندگی
از تک تک نفس هام
میترسم از نبود عدالت
از نبود خدا
میترسم ازینکه همه چیز اونقدری ک من ارزو میکنم خوب پیش نرع!
میدونین
مکالمه های من با خودم
بزرگترین تلنگرها رو بهم میزنع
دیشب
طبق معمول
مثل همیشه
داشتم خیال بافی میکردم
بعد گفتم هه، اینا هیچوقت اتفاق نمیفته احمق
اونجا یونی اومد بیرون
و گفت
"معلومه که هیچوقت اتفاق نمیفته
اینجا ما تصور میکنیم
اینجا ما همه چیزو با دستای خودمون میسازیم
اینجا جاییه ک تو ازش لذت میبری
تاحالا کی شدع شب ی رویا ببافی
بعدش اتفاق بیفته ؟
اینجا جاییه ک تو ب تصوراتت پناه میاری
دنیاتو میسازی
بعد از ی روز پر تنش
خودتو اروم میکنی
و بعد میخوابی"
و خب میدونین... مطمئن نیستم ک یونی واقعا قسمتی از وجود خودمه یا نه!
من از تک تکتون متاسفم
نمیدونم
شاید برای هیچی
و شاید برای بارهایی ک ناخواسته ناراحتتون کردم
و شاید برای چیزی ک حتی نمیدونم چیه...
ب هرحال
اینجا جاییه ک اگر بمیرمم کسی خبردار نمیشع
در بهترین شرایط
اگر بمیرم و دوستم بخواد بیاد بتون خبر بدع
فکر میکنین خودمم و دارم دروغ میگم تا جلب توجه کنم
مجازی اینطور جاییه
و این تقصیر هیچکس نیس
ن من
ن تو
ن هیچکس دگ
این طبیعته مجازیه
بهش عادت کنین
همین...
روژی
پررررر
خب تقصیر من چیع بلد نیسم
من فق ی کتابه یادم بود ی شعر داش درمورد رفتن عادما اسمش لالایی های تابستانه بود، حتی ی بارم کسی نخوندش برام :/
ب عنوان کتاب واسه روخوانی ازش استفاده میکردم واسه عروسکام میخوندم :/
دگ نمیپرسم چص نباش :/
ببخشید بچه ی چصو -.-
خسته از دروغهای ادما
خسته از آغوش های دروغین
خسته از علاقه های پوچ
خسته از هیاهوی ادمها
در تلاش برای پیدا کردن خانه ای امن برای روح
دوستان قبرشو زودتر کندیم زودتر به ارامش برسن و جو متنشنج تر نشه 🥲😔💔
از خودتون پذیرایی کنید
هق
فین
عر
هق
صاحب عزا هم گشاده یکم نتونسه مراسم درس حسابی بگیره
ب کوچیکی خودتون ببخشید
هق
اگر میتونسی تویه دنیا ی چیزیو تغییر بدی اون چیه ؟
بزرگترین گناهت ؟
اناناس یا انبه ؟
فرق بین عشق و نفرت ؟
مرگ یا دیدن مرگ عزیزانت ؟
پسته یا تخمه ؟
اگ بردنت ب ی اتاق مرگ، و قرار بود بین جون خودت و کسی ک حسی بش نداری یکیو انتخاب کنی کدومو انتخب میکردی ؟
اگر فردی یکی از اعضای خانواده تو بکشه، و بفهمه کارش اشتباه بودع، اعدام یا بخشش ؟
شکلات تلخ یا شیرین ؟
نفس کشیدن توی چ فضایی براتون سختع ؟
حسی ک وقتی میرین قبرستون بتون دس میدع ؟
سالاد سزار یا پیتزا سزار ؟ :|
چه بویی بهتون ارامش میدع ؟
کادو دوست دارین چی بگیرین از کسی ک دوسش دارین ؟
اگ دستتون قطع شع ول ب کسی ک دوسش دارین برسین قبول میکنین دستون قطع شع ؟
دریا یا جنگل ؟
اوکی منم چالش ساختمممممممممممممممم بعد از قرن ها گشادی جررر
دوس داشتین بشرکتین ^^